انگلیسی واقعا زبان جالبی است. گاهی عبارات از زوایای مختلف می توانند معانی متضادی داشته باشند . این جمله را در نظر بگیرید، انجام کارهای درست در مقابل انجام درست کارها. متفکران تاکتیکی تمایل دارند بر «انجام درست کارها» تمرکز کنند در حالیکه متفکران استراتژیک به «انجام کارهای درست» توجه دارند. اگر کاری را "درست" انجام دهید، اما این کار، کار اشتباهی باشد، تلاش شما بیهوده است. برعکس، اگر کار مد نظر شما "کار درست" باشد، اما آن را اشتباه انجام دهید، نتیجه قطعا با شکست مواجه می گردد.
«استراتژی بدون تاکتیک، کندترین مسیر برای پیروزی است. تاکتیک بدون استراتژی هم سر و صدای قبل از شکست است.» (سان تزو)
برای اینکه یک رهبر عالی باشید، باید به جای رویه ها و فرآیندها، کارهای درست را بشناسید. هدف انجام درست کارها حصول نتایج مورد انتظار آن کار است، در حالیکه هدف انجام کارهای درست شناسایی و اصلاح کارایی و اثربخشی است. اگر کاری اشتباه باشد، انجام درست آن باعث می شود افراد نادرست، کارهای نادرست انجام دهند.
در خیلی موارد، انجام درست کار فقط راهی آسان یا تمرکز بر اهداف کوتاه مدت است، به همین دلیل بسیاری از کارمندان ترجیح می دهند این کار را انجام دهند. به هر حال، توجه کنید که انجام کار درست به معنای داشتن اعتماد به نفس عالی برای ایستادن بر آنچه باور دارید است.
تشخیص مسیر درست یک کار راهبردی است و در حیطه وظایف حکمرانی (Governance) است و انجام گام های صحیح در پیمودن آن مسیر یک کار اجرایی و جزو وظایف مدیران اجرایی (Management) می باشد.
دیدگاه کاربران
0 دیدگاهشما هم دیدگاه خود را ارسال کنید